خاطرات مهاجرت

خانه نو
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر

۱ مطلب در اسفند ۱۳۹۴ ثبت شده است

گاهی به این فکر می کنم که چه خوب کسی نیست و غمش کمتر.گاهی چشمانم را می بندم تا نبینم نگاهی را که احتمال لرزش قلب می رود.باید زن بود تا فهمید چقدر سخت است عشق را از دایره واژگانت بیرون کنی.خب می دانی؟ تا یک جایی ظرفیت دوری یا وداع را داری.تا یک جایی میخواهی معشوقه باشی.بعدش میخواهی عشق مردی باشی و......مادر باشی.مادر.بعدش قلبت همیشگی می خواهد و از تجربه کردن پر میشود. دوست نداشتن و دقیقترش عاشق نشدن خطرناک است. قلب آرام آرام به طرف سنگ شدن پیش می رود.

  • دونیا آدریانا