خاطرات مهاجرت

خانه نو
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر

۱ مطلب در خرداد ۱۳۹۵ ثبت شده است

هفدهم مرداد سال هفتادو هفت، به کنسولگری ایران در مزارشریف حمله شد.هشت دیپلمات و یک خبرنگار ایرانی کشته شدند. گفته شد عامل کشتار گروه سپاه صحابه پاکستان و در جایی هم طالبان، نیروهای خودسر را معرفی کردند.این جنایت ظهور رسمی طالبان در افغانستان بود.طالبان به شهر مزارشریف حمله کرد و مردم آنجا که اکثریت از هزاره و شیعه مذهب بودند را با جستجوی خانه به خانه قتل عام کرد.ایران نیروهای نظامی اش را در مرز به حالت آماده باش و حمله احتمالی در آورد.


من مصاحبه تنها دیپلمات بازمانده از حادثه را که تلویزیون پخش کرد را یادم مانده که گفت با استفاده از شباهت ظاهری اش به پشتون ها و تسلط اش به زبان پشتو توانسته بود از آن مهلکه وحشتناک به کمک محلی ها جان سالم به در ببرد.


 


فیلم مزارشریف به کارگردان عبدالحسین برزیده، داستان تنها بازمانده حادثه کنسولگری، شاهسوند، فرارش از مزار شریف و رسیدن به ایران را روایت می کند.فیلم را سال گذشته به همراه دوستانم در خانه ادبیات افغانستان و تعدادی از دانشجویان هموطن در حوزه هنری تماشا کردم.پخش دوباره امروز فیلم در تلویزیون بهانه این متن شد.


در پوستر اکران فیلم در حوزه هنری نوشته شده بود با حضور بازیگران و کارگردان و عوامل فیلم نمایش و نقد می شود.از عوامل فیلم فقط دستیار کارگردان در نشست حاضر شد.من منتقد فیلم نیستم اما غلو نیست اگر بنویسم به عنوان یک مخاطب فیلم بسیار ضعیفی از هر نظر تماشا کردم.شخصیت پردازی های به شدت ضعیف و تو ذوق زن، دیالوگ های شعاری و رو، فیلمنامه ضعیف.لهجه های محلی مصنوعی. بیشتر از همه اینها که باعث ناراحتی تماشاگران فیلم شد روایت اشتباه یک حادثه در فیلم بود.در فیلم گفته می شود دلیل حمله به کنسولگری جاسوسی و لو رفتن دیپلمات ها از طرف یک فرد محلی هزاره است که ابدا به این شکل نبوده.همه دوستان هموطنم از این تحریف به شدت ناراحت بودند.


 


گذشته از قضیه تاریخی فیلم، یک چیز من و خیلی از هموطنانم را آزار داده و آن اصرار بر ساختن روایت های ضعیف از این دست است.بهانه ای که می توان از آن برای نزدیک کردن دو کشور استفاده شود، می شود سبب دلخوری بیشتر.وقتی در چند تجربه فیلمسازان ایرانی شکست فیلم شان را دیده اند و باز در همان چرخه،همان نگاه حرکت می کنند دو گمان را ذهن مخاطب افغانستانی متبادر می کند یا سواد بیشتر از این وجود ندارد که بعید می دانم، یا آنجور که باید دل به کار نمی دهند و ارزشی برای شعور مخاطب قایل نیستند.در تمام دنیا برای یک نقش خارجی بازیگری با همان ملیت یا بازیگری با قدرت ادای زبان قوی مربوطه را برای بازی می آورند. تنها بازیگر ایرانی که دیده ام لهجه افغانی را به درستی ادا کرده گلشیفته فراهانی در فیلم سنگ صبور عتیق رحیمی بوده.حالا یا راهنمایی های کارگردان افغان تبار فیلم بوده یا استعداد بازیگر یا هر دو. آنقدر این ادای درست لهجه مهم و حساس شده که خیلی از هموطنان من اول از داستان فیلم به لهجه دقت می کنند.


 


ساخت فیلم هایی نظیر مزارشریف برای بار چندم متاسفانه این ذهنیت را در مخاطب هموطنم پررنگ تر می کند که این همان تکرار نگاه از بالا به پایین جامعه میزبان بوده است.

  • دونیا آدریانا